یه داستان: سه نتیجه اخلاقی
یه داستان کوچولو اما قشنگ از یه نویسنده معروف از دستش ندین نتیجه های جالبی داره پس با عجله پیش به سوی ادامه مطلب... قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود ، لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین مبلغ کافی پول همراه کاغذ بود قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت سگ هم کیسه را گرفت و رفت قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد سگ در خیابان حرکت کرد تا...