ما و فلسفه سقراط!!!
تا حالا شایعه شنیدین؟ حتما آره
اما
هر زمان شایعهای رو شنیدید و یا خواستید شایعهای را تکرار کنید
این فلسفه سقراط را در ذهن خود داشته باشید!
ادامه مطلب...
در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود.
روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت:
سقراط میدانی راجع به یکی از شاگردانت چه شنیدهام؟
سقراط پاسخ داد:
“لحظه ای صبر کن.
قبل از اینکه به من چیزی بگویی
از تو میخواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.”
مرد پرسید: سه پرسش؟
سقراط گفت: بله درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی، لحظهای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که میخواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد جواب داد:
“نه، فقط در موردش شنیدهام.”
سقراط گفت: “بسیار خوب، پس واقعا نمیدانی که خبر درست است یا نادرست.
حالا بیا پرسش دوم را بگویم، “پرسش خوبی”
آنچه را که در مورد شاگردم میخواهی به من بگویی خبر خوبی است؟”
مرد پاسخ داد:
“نه، برعکس…”
سقراط ادامه داد:
“پس میخواهی خبری بد در مورد شاگردم
که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟”
مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت؛
سقراط ادامه داد:
“و اما پرسش سوم سودمند بودن است.
آن چه را که میخواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟”
مرد پاسخ داد: “نه،واقعا…”
سقراط نتیجه گیری کرد:
“اگر میخواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من میگویی؟