مهد عسل بهشتي براي نوگلها

به بهانه مسابقه نویسندگی

1391/5/15 12:42
نویسنده : سعید وزیرزاده
942 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام که نام خداست

    فکر کن از این دیوارها خسته شده باشی ، از اینکه مدام سرت می خورد به محدوده های تنگ خودت. به دیوارهایی که گاه خشت هایش را خودت آورده ای!...

 niniweblog.com

سلام دوستان عزیز

چند روز قبل برگه هایی بین نوگلهای مهد توزیع کردیم که برای مامان های مهربون بود

راجع به:

مسابقه نویسندگی ویژه مامان های مهربون

این مسابقه که با همکاری اداره ارشاد شهرستان اجرا میشه بخشی از یه طرح ملی هست

niniweblog.com

منابع مسابقه دو کتاب:

خدا خانه دارد نوشته خانم فاطمه شهیدیاز نشر معارف

و

خانواده قرآنی نوشته حجت الاسلام عیسی عیسی زاده از نشر بوستان کتاب هست

مهلت ارسال برگه ها به مهد تا 20 مرداد ماه تعیین شده

niniweblog.com

 

 

دراین پست به این بهانه سری زدیم به منبع اول

در ادامه مطلب بیشتر با این کتاب و نویسنده اون آشنا میشیم

niniweblog.com 

 

 

 

همون طوری که گفتم کتاب:

4

نوشته خانم فاطمه شهیدی از نشر معارف،

شامل نوشته های مناسبتی این نویسنده هست که در مجلات پرسمان که ویژه دانشجویان از سوی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها امنتشر می شه، درج می شده

و مجموعه این نوشته ها در قالب این کتاب عرضه شده

اولین چاپ این کتاب مربوط به سال 1383 بوده و مجددا در سال 1385 تجدید چاپ شده

فصلی از این کتاب رو که هم نام خود کتاب هست با عنوان:

خدا خانه دارد

در زیر با هم مرور می کنیم، امیدوارم کتاب رو تهیه کنین و از مطالبش استفاده کنین

و اگر توی مسابقه هم شرکت کردین برنده بشین

موفق باشین مامانای مهربون

niniweblog.com

 
 
سلام که نام خداست

    فکر کن از این دیوارها خسته شده باشی ، از اینکه مدام سرت می خورد به محدوده های تنگ خودت. به دیوارهایی که گاه خشت هایش را خودت آورده ای!

    فکر کن دلت هوای آزادی کرده باشد ، نه آن آزادی که فقط مجسمه ای است و به درد سخنرانی و شعار و بیانیه می خورد. یک جور آزادی بی حد و حصر، که بتوانی دستهات را از دو طرف باز کنی ، سرت را بگیری بالای بالا و با هیچ سقفی تصادم نکنی. پاهات بی وزن روی سیالی قرار بگیرند نه زمین سخت و غیرقابل گذر. رهای رها.

    نه اصلا به یک چیز دیگر فکر کن. فکر کن دلت از رنگ ها گرفته باشد ، از ریاها ، تظاهر ها ، چهره های پشت رنگ ها. دلت بی رنگی بخواهد ، فضای شفاف یا بی رنگ.

     فکر کن یک حال غیر منطقی بهت دست داده باشد که هر استدلالی حوصله ات را سر ببرد. دلت می خواهد مثل بچه ها پات را بزنی زمین و داد بزنی که من "این " را می خواهم و منظورت از " این " خدایی باشد که همین نزدیکی است. یکدفعه میانه ات با خدای دور استدلالیون بهم خورده باشد. آنها به تو می گویند : " عزیزم ببین همانطور که این پنکه کار می کند ، یعنی نیرویی هست که این پره ها را می چرخاند. پس ببین جهان به این بزرگی... ، پس حتما خدایی..."

niniweblog.com

    فکر کن یک جورهایی حوصله ات از این حرفها سر رفته باشد ، دلت بخواهد لمسش کنی. مثل بچه هایی که دوست دارند برق توی سیم را هم تجربه کنند. دلت هوای خدایی را کرده باشد که می شود سر گذاشت روی شانه اش و غربت سال های هبوط را گریست. خدایی که بشود چنگ زد به لباسش و التماس کرد. خدایی که بغل باز می کند تا در آغوشت بگیرد. حتی صدایت می کند. " و سارعوا الی مغفره من ربکم " خدایی که می شود دورش چرخید و مثل چوپان داستان موسی و شبان بهش گفت " الهی دورت بگردم " بابا زور که نیست ! من الان یک جوری ام که دلم نمی خواهد خدایم پشت سلسله ی علت و معلول ها ، ته یک رشته ی دور و دراز ایستاده باشد. می خواهم همین کنار باشد. دم دست. نمی خواهم اول به یک عالمه کهکشان و منظومه و آسمان فکر کنم و بعد نتیجه بگیرم که او بالای سر همه شان ایستاده. خدا به آن دوری برای استدلال خوب است. من الان تو حال ضد استدلالم. خوب حالا همه ی این ها را فکر کردی. حالا فکر کن خدا روی زمین خانه دارد.

niniweblog.com

 خدا روی زمین خانه دارد و خانه اش از جنس دیوار نیست. از جنس فضای باز است. بیت عتیق. سرزمین آزادی. تجربه ی نوعی رهایی که هیچ وقت نداشته ای. حتی رهایی از خودت.

54

    خدا روی زمین خانه دارد. یک خانه ی ساده ی مکعبی. با هندسه ای ساده و عجیب. می شود سر گذاشت روی شانه های سنگی آن خانه و گریست. حس کرد که صاحبخانه نزدیک است. می شود پرده ی خانه را گرفت ، جوری که انگار دامنش را گرفته ای.

78

    خانه ی بی رنگی، خانه ی آزاد، خانه ی نزدیک، بیت الله.

     حتی حسرتش هم شیرین است.

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)