خاطره ها(4): جشن فارغ التحصیلی
و اما شیرین ترین خاطره برای همه ما
که در آستانه برنامه ریزی برای سال جدید می خوایم از اون براتون تعریف کنیم
جشن فارغ التحصیلی نوگلهای پیش دبستانی توی خرداد ماه بود
شاید بپرسید با اینکه قبلا توی یه پست براتون از جشن تعریف کردم اما چرا این عکسها رو اینقدر دیر گذاشتم؟
نمیدونم چرا باورش خیلی سخته که روی گل نوگلهای پیش دبستانیمون رو دیگه توی مهد نمی بینیم وفقط باید براشون آرزوی موفقیت و پیشرفت همیشگی رو داشته باشیم
اما هر وقت به این مطلب فکر می کردم و هر وقت خاطرات این عزیزان رو با عکس ها شون مرور می کردم همیشه گریه ام می گرفت و نمیتونستم کارای ویرایشی عکس ها رو انجام بدم
اما بهر حال این پست اومد
امیدوارم لذت ببرید
سعی می کنم زیاد در خلال عکسها صحبت نکنم تا خود عکسها که گویای همه چیز هستن خاطرات رو برای شما هم تداعی کنن
دست عکاس خوبمون آقا سعید وزیرزاده درد نکنه که طوری از اول هر برنامه و آماده سازی اجرا، تا اجرا و ترک صحنه عکسبرداری کردن که خاطرات اون روز قشنگ مثل یه فیلم زنده تو ذهنمون به نمایش در میاد
اولین نفر سمت چپ:اقا سعید دستش درد نکنه
عکسها رو توی ادامه مطلب ببینید...
این پست: آمادگی قبل از اجرای برنامه
ما از صبح توی سالن بودیم
تا سالن رو برای برنامه عصر در خور مهمونهای کوچولومون و خونواده های عزیزشون آماده کنیم
منظور از ما همه خانواده مهد عسله
پرسنل و خونواده هاشون همه با هم همکاری کردن از بادکنک آرایی تا تزیین سن و چیدن دکور و حتی آماده سازی وسایل پذیرایی
خانم مدیر پرونده آموزشی همه بچه ها یکبار دیگه چک کردن
و آماده روی میز گذاشتن
متن برنامه ها یه بار دیگه قبل از اجرا چک شد
و مهمون ها کم کم اومدن و سالن پر شد
آماده بودیم برای اجرای برنامه
مجری ها وارد شدن
بچه هایی که برنامه داشتن توی اتاق گریم آماده می شدن
و کوچولوهایی که گریم نیاز نداشتن پشت صحنه تند و تند با کمک مامانها و مربی ها لباسهای برنامه های مختلفشون رو عوض می کردن و برای هر بر نامه آماده می شدن
سالن پشت صحنه حسابی شلوغ بود
و حتی کوچولوی خانم بشیرزاده هم حسابی تعجب کرده بود...
توی پست بعدی عکس های اجرای برنامه رو براتون میارم